بالاخره دكتر وارد شد ، با نگاهي خسته ، ناراحت و جدي .
دكتر در حالي كه قيافه نگراني به خودش گرفته بود گفت :"متاسفم كه بايد حامل خبر بدي براتون باشم , تنها اميدي كه در حال حاضر براي عزيزتون باقي مونده، پيوند مغزه ."
"اين عمل ، كاملا در مرحله أزمايش ، ريسكي و خطرناكه ولي در عين حال راه ديگه اي هم وجود نداره, بيمه كل هزينه عمل را پرداخت ميكنه ولي هز ينه مغز رو خودتون بايد پرداخت كنين ."
Wednesday, September 1, 2010
داستان مردی که جهنم را خرید!
سيندرلاي ايراني(طنز)
یکی بود ، دو تا نبود ، زیر گنبد کبود که شایدم کبود نبود و آبی
بود ، یه دختر خوشگل بی پدر مادر زندگی می کرد. اسم این
دختر خوشگله سیندرلا بود که بلا نسبت دخترای امروزی، روم به
دیوار روم به دیوار ، گلاب به روتون خیلی خوشگل بود .
سیندرلا با نامادریش که اسمش صغرا خانم بود و ۲ تا خواهر
ناتنیاش که اسمشون زری و پری بود زندگی می کرد . بیچاره
سیندرلا از صبح که از خواب پا می شد باید کار می کرد تا آخر
شب ………. آخه صغرا خانم خیلی ظالم بود . همش می گفت
سیندرلا پارکت ها رو طی کشیدی؟ سیندرلا لوور دراپه ها رو گرد
گیری کردی؟ سیندرلا میلک شیک توت فرنگیه منو آماده کردی ؟
ماجرای فوقالعاده ترسناکی که در اردبیل اتفاق افتاد!!
این داستان رو دوستم برام تعریف کرده و قسم میخورد که واقعیه:
دوستم تعریف میکرد که یک شب موقع برگشتن از ده پدری تو شمال طرف اردبیل، جای اینکه از جاده اصلی بیاد، یاد باباش افتاده که میگفت: جاده قدیمی با صفا تره و از وسط جنگل رد میشه!
اینطوری تعریف میکنه :
واقعیتهایی از گوگل که شاید ندانید!
دیگر به نظر کسی نیست که گوگل را نشناسد و یا زا سرویس هایش استفاده نکرده باشد و از آن خوشش نیامده باشد! همین موتور جستجوی ساده حاوی حجم عظیمی اطلاعات از تمام مردم دنیا اسا. همیشه واقعیتهای جذابی در مورد سایتهای بزرگ اینترنتی وجود دارد که عموماً بیشترشان را لو نمیدهند! ولی همانهایی را هم که لو می دهند خیلی جذاب است. در زیر یک سری واقعیتهای جذاب در مورد گوگل را میبینید. انشاءالله در آینده در مورد شرکتهای بزرگ دیگری هم مطالب این چنینی خواهم نوشت
Subscribe to:
Posts (Atom)